برترین ها: آی‌فون 6، سامسونگ گلکسی آلفا و سونی اکسپریا Z3 Compact از جمله اسمارت‌فون‌هایی هستند که با اندازه کوچک اما قابلیت‌های عالی وارد بازار شده‌‌اند تا به همه نشان دهند، هیکل بزرگ دلیل بر قدرت بیشتر نیست. این سه گوشی هوشمند، رسم همیشگی برتر بودن صفحه‌بزرگ‌ها را در هم شکسته‌اند و در این میان حسابی برای خودشان جولان می‌دهند. 

در قسمت اول این مطلب، سخت افزار هر سه گوشی را مورد بررسی قرار دادیم و برگ برنده به اپل آی‌فون 6 تعلق گرفت. در قسمت دوم، صفحه نمایش و باتری  مورد مقایسه قرار گرفتند و برنده های میدان اپل آی‌فون 6  و سونی اکسپریا Z3 Compact  بودند. 

رقابت نفس گیر اپل، سونی و سامسونگ (1)

رقابت نفس گیر اپل، سونی و سامسونگ (2)

عملکرد

هر دو گوشی سامسونگ و اپل از تراشه‌های ساخت کمپانی خود استفاده کردند. (البته گلکسی آلفا سامسونگ با تراشه اسنپ‌دراگون 801 نیز عرضه می‌شود). این در حالی است که سونی گوشی خود را با تراشه کوالکوم عرضه کرده است.  

اپل برای اینکه همه چیز تحت کنترل خودش باشد، شرکت تولیدکننده پردازنده خریداری کرده است. یکی از آنها Cyclone نام دارد که پردازنده‌های آی‌فون 5s و آی‌فون 6 را تولید کرده است. پردازنده‌های اپل همیشه دوهسته‌ای هستند و از نظر کارایی به هسته‌های اینتل بیشتر شبیه هستند تا  ARM.

اپل ادعا می‌کند، مدل‌های جدید آی‌فون شامل افزایش 20 درصدی سرعت شده‌اند که می‌توان آنهارا پردازنده‌های چهارهسته‌ای Kraits مقایسه کرد. پردازنده Apple A8 ، تراشه PowerVR GX6450 دارد که حدود 50 درصد از پردازنده A7 سریع‌تر است و رزولوشن را نیز افزایش داده است. 

تراشه گوشی سامسونگ نیز بر معماری استاندارد هسته‌های ARM Cortex استوار است و چهار A15 و چهار A7 در یک باکس دارد. تراشه سامسونگ گلکسی آلفا قابلیت SMP دارد. به این مفهوم که همه 8 هسته را می‌تواند به طور هم‌زمان اجرا کند. پردازنده گرافیکی در تراشه Exynos 5430 نیز از آزمایشگاه ARM بیرون آمده و A Mali-T628 MP6 است.

اسنپ‌دراگون 801 قلب تپنده سونی اکسپریا Z3 Compact را تشکیل داده است. این پردازنده 4 هسته Krait 400 دارد که با پردازنده گرافیکی Adreno 330 جفت شده است و برای کمپانی کوالکوم است. این پردازنده در گوشی‌های دیگر آزمایش خود را پس داده است. 

در بنچ‌مارک Geekbench 3، مشخص شد، گوشی سامسونگ گلکسی آلفا از نظر کارکرد هر هسته پردازنده به طور جداگانه در صدر قرار دارد. در تست Basemark OS II نیز این گوشی کره‌ای بالاتر از آی‌فون قرار دارد. البته بنچ‌مارک Geekbench گوشی گلکسی آلفا را از نظر پردازنده گرافیکی در رتبه آخر قرار داده است. 

سونی اکسپریا Z3 Compact از نظر عملکرد در میان دو گوشی دیگر قرار دارد. اپل نیز طبق روال همیشه به پردازنده‌های گرافیکی PowerVR چسبیده است. نسخه جدید آن بسیار کارآمدتر است و به همین دلیل از این نظر آی‌فون را در صدر قرار داده است. این پردازنده توان نمایش تصاویر 1080p دارد که دیگر گوشی‌های این مقایسه از آن بی‌بهره هستند. از همه اینها مهم‌تر، آی‌فون 6 در بنچ‌مارک GFX 3.0 Manhattan  نیز سرعت 30 فریم در ثانیه را ثبت کرده است که دو گوشی اندرویدی توان رسیدن به این رقم را ندارند.  

در رقابت پردازنده‌های گرافیکی Mali-T628 MP6 و Adreno 330 باید بگوییم گلکسی آلفا سامسونگ که مبتنی بر Mali است از سونی اکسپریا Z3 Compact که مبتنی بر Adreno است فعالیت بهتر و قدرت بیشتری دارد. 

به این نکته توجه داشته باشید، موتور بازی‌های مختلف معماری‌های پردازنده گرافیکی متفاوتی نیز نیاز دارند و آزمایش Basemark X بیشتر بر اجرای Adreno تاکید دارد تا Mali. آی‌فون نیز بر پایه PowerVR ساخته شده است و از این نظر در صدر دو گوشی دیگر جای می‌گیرد. 

این گوشی‌ها را از نظر اپلیکیشن‌های موبایل و مرور وب هم مورد مقایسه قرار داده‌ایم. اپل آی‌فون 6، مرورگر خود یعنی سافاری و موتورهای HTML و جاوااسکریپت دارد. همه این موارد با سخت‌افزار گوشی جفت شده‌اند تا بهترین عملکرد را داشته باشند. 

گوشی گلکسی آلفا سامسونگ، مرورگر اندرویدی دارد و از نظر سرعت بالاتر از مرورگر کروم سونی اکسپریا Z3 Compact است. 

برنده: اپل آی‌‍فون 6

آی‌فون فقط اسم در نکرده است این گوشی توانایی و قابلیت‌های بسیار خوبی دارد که از جمله آنها باید به پردازنده گوشی اشاره کرد. اپلیکیشن‌ها، بازی‌ها و وب‌سایت‌ها در این گوشی با سرعت زیاد و کیفیت خوب اجرا می‌شوند. کاربر از استفاده این گوشی همیشه راضی خواهد بود. 

خروجی صدا

هر سه گوشی سونی، سامسونگ و اپل در این مورد کیفیت بسیار خوبی دارند و از نظر بلندی صدا هم تفاوت چندانی با هم ندارند. برای اینکه به طور دقیق اعلام کنید کدام یک در کداک بخش برتری دارد، آنها را به روش‌های متنوع مورد آزمایش قرار دادیم. ابتدا، آمپلی‌فایر خارجی به آنها وصل کردیم تا عملکرد بلندگوها مشخص شود. گوشی گلکسی آلفا در این قسمت بهترین نتیجه را دریافت کرده است. 

آی‌فون 6 در همه زمینه‌ها عملکرد بسیار خوبی داشت اما در مورد صدای استریو چندان موفق نبود و در ردیف وسط قرار گرفت. سونی اکسپریا  Z3 Compact از این نظر بالاتر از آی‌فون قرار دارد. از نظر بلندی صدا، گلکسی آلفا و آی‌فون 6 در رتبه‌های اول و پس از آنها سونی اکسپریا Z3 Compact قرار دارند. 

در تست هدفون نیز مشخص شد، آی‌فون 6 و گلکسی آلفا عملکرد بسیار عالی دارند در حالی که اکسپریا Z3 Compact  کیفیت استریو بالاتر از آنها دارد. 

برنده: سامسونگ گلکسی آلفا

این گوشی هوشمند، کیفیت و وضوح صدای بسیار عالی دارد و میزان بلندی صدای آن نیز کاربر را کاملا راضی می‌کند. 

دوربین

سونی در تولید دوربین‌های عکاسی سابقه طولانی دارد. سامسونگ نیز خط تولید دوربین‌های عکاسی و فیلم‌برداری دارد. اپل در سال‌های بسیار دور اقدام به تولید دوربین عکاسی کرده بود که احتمالا اکنون به طور کامل از یادها رفته است. شاید تنها دوربین قابل استفاده این کمپانی، همین گوشی‌های موبایل آی‌فون باشد. 

آی‌فون 6، همانند نسخه‌های پیشین دوربین 8 مگاپیکسل دارد اما اندازه حسگر آن بزرگ‌تر شده است. بعلاوه، این دوربین فوکوس خودکار پرسرعت‌تر و فلاش دوگانه LED نیز دارد. این فلاش‌ها در دو رنگ متفاوت نور منتشر می‌کنند که موجب طبیعی‌تر دیده شدن عکس و نور می‌شود.  

سونی، اندازه حسگر را به 7/20 مگاپیکسل افزایش داده است. یعنی همان دوربینی که در اکسپریا  Z1 نیز شاهد آن هستیم. این دوربین حدود یک سال پیش در محصولات سونی کار گذاشته شده است. 

سامسونگ نیز دوربین 12 مگاپیکسل با نسبت تصویر 16:9 دارد. کیفیت عکس‌های این دوربین همانند گوشی‌های گلکسی S5 سامسونگ است. اپل نه تنها اندازه حسگر را بهبود بخشیده است، بلکه در نرم‌افزار آن نیز تغییراتی ایجاد کرده است. این دوربین لرزش‌گیر نوری نیز دارد و با کیفیت بالا می‌تواند پانوراما عکاسی کند. در طول عکاسی می‌توانید از امکانات بیشتری هم استفاده کنید. به طور مثال، با دوبار کلیک کردن روی فوکوس می‌توانید نوردهی و اندازه دیافگرام را به دلخواه تغییر دهید. 

اپل همچنان مصرانه از اینکه به دارندگان کیفیت 2160p  ملحق شود، سر باز می‌زند. این کمپانی، دوربین خود را طوری طراحی کرده است که فقط با کیفیت 1080p و سرعت 60 فریم در ثانیه و 720 با سرعت 240 فریم در ثانیه فیلم‌برداری می‌کند. البته امکان انتخاب ضبط صحنه آهسته بین سرعت های 120 تا 240 فریم در ثانیه نیز وجود دارد. رزولوشن هر دو حالت نیز 720p است. البته برای انتخاب کیفیت 1080p و سرعت 60 فریم در ثانیه باید به بخش تنظیمات دوربین بروید. تنها ایرادی که می‌توان در این بخش به اپل وارد کرد، کیفین صدای مونو تصاویر است که چندان قابل قبول نیست. 

سامسونگ تقریبا همه امکانات گوشی هوشمند گلکسی S5 را در آلفا گرد آورده است. از جمله بهترین‌ امکانات باید به Dual Camera اشاره کرد که به کاربر اجازه می‌دهد به طور هم‌زمان با هر دو دوربین عقب و جلوی گوی عکاسی کند. قابلیت جالب دیگر، Shot & more است که چند افکت دوربین را با هم تلفیق می‌کند. 

در بخش فیلم‌برداری، این گوشی با دو کیفیت 2160p و سرعت 30 فریم در ثانیه و 1080p با سرعت 30 فریم در ثانیه فیلم‌برداری می‌کند. این دوربین قابلیت فیلم‌برداری با رزولوشن 720p و سرعت 120 فریم در ثانیه نیز دارد که به صورت صحنه آهسته (4x) ضبط می‌شوند. اگر می‌خواهید با سرعت 8x (سرعت کم‌تر) فیلم‌برداری کنید، می‌توانید سرعت 15 فریم در ثانیه را به جای 30 فریم انتخاب کنید. 

سونی در مورد دوربین تجربه بیشتری نسبت به سامسونگ دارد. دوربین گوشی موبایل آن نیز ویژگی‌های متنوعی دارد. از جمله می‌توان به گزینه Normal و Superior Auto اشاره کرد. گزینه دیگری به نام livestream نیز وجود دارد که به کاربر اجازه می‌دهد ویدئوهای خود را مستقیم و خیلی راحت در فیس‌بوک یا یوتیوب آپلود کند. حتی می‌توانید روی عکس‌هانوشته‌هایی هم داشته باشید. 

برای عکاسی در محیط‌های تاریک و کم‌نور، سونی گزینه‌ای به نام High ISO در Z3 قرار داده است تا حساسیت نوری به بالاترین حد خود یعنی 12,800 برسد تا عکس‌ها کیفیت خوبی داشته باشند. 

برنده: سامسونگ گلکسی آلفا

دوربین این گوشی هوشمند با جزئیات زیاد عکس‌ها را ثبت می‌کند. تعادل نور سفید در آن استاندارد و دقیق است. رنگ‌ها به طور کامل عمیق و خالص هستند.

کلام آخر

در این رقابت نمی‌توان به طور دقیق و منصفانه اعلام کرد کدام گوشی بر دو مدل دیگر برتری دارد. مثل همیشه باید بگوییم همه چیز به استفاده و نیاز کاربر بستگی دارد. این کاربر است که با توجه به استفاده‌ای که می‌خواهد از گوشی داشته باشد و بودجه خود، گوشی موردنظرش را انتخاب می‌کند. 

سونی اکسپریا Z3 Compact نیز از دو گوشی دیگر ارزان‌تر است و کیفیت صدای بسیار خوبی هم دارد. آی‌فون 6 نیز از همه گران‌تر است اما امکانات و ویژگی‌های بسیار خوبی دارد. برای اینکه هر کدام از این گوشی‌ها را در یک نگاه تعریف کنیم، ادامه مطلب را مطالعه کنید. 

Sony Xperia Z3 Compact

سونی اکسپریا Z3 Compact در میان سه گوشی دیگر از همه کوچک‌تر است. نمایشگر این گوشی نیز از بقیه کوچک‌تر است. زاویه دید و خوانایی آن زیر نور خورشید به اندازه دو گوشی دیگر خوب نیست. اما در عوض بدنه ضدآب دارد و عمر باتری آن در میان دیگر گوشی‌ها طولانی است. 

در مورد رابط‌کاربری، تقریبا همه برنامه‌های اندرویدی را به خوبی اجرا می‌کند. دو بلندگوی استریو در قاب جلوی آن قرار داده شده است و واکنش‌پذیری رابط نیز خوب است. 

دوربین اکسپریا Z3 Compact ، 7/20 مگاپیکسل است و می‌تواند همانند رقبای خود با کیفیت بالا فیلم‌برداری کند. این گوشی سونی در محیط‌های کم‌نور و تاریک خوب فیلم بر می‌دارد. در ضمن، قابلیت‌هایی همانند  HDR و پانوراما نیز دارد. 

Samsung Galaxy Alpha

سامسونگ گلکسی آلفا یکی از بهترین گوشی‌های کمپانی سامسونگ است که با داشتن بدنه کوچک، همچنان قابلیت‌های خوبی دارد. البته بهترین گوشی این شرکت نیست اما صفحه‌نمایش عالی دارد. کنتراست و خوانایی تصویر در صفحه بالا است و کاربر از استفاده آن لذت خواهد برد.  

اتصالات و عمر باتری به آن خوبی که انتظار می‌رود نیست. اما بخش نرم‌افزار این گوشی بسیار عالی است. تقریبا همه برنامه ها را دارد. به خوبی هم از پردازش بازی و برنامه‌ها بر می‌آید. هم اینها را نیز مدیون تراشه Exynos 5430 است. 

دوربین گلکسی آلفا یکی از بهترین قسمت‌های آن است. این دوربین با کیفیت بالا عکاسی و فیلم‌برداری می‌کند. ویژگی‌هایی همانند HDR و پانوراما نیز دارد. فیلم‌برداری صحنه آهسته با سرعت 120 فریم در ثانیه از دیگر ویژگی‌های این گوشی موبایل است. 
 
Apple iPhone 6

اپل به خوبی می‌داند چطور یک گوشی عالی و باکلاس بسازد. طراحی ظاهری این گوشی همانند همیشه عالی است. نمایشگر آن طبق روال همیشگی آی‌فون‌ها، ال‌سی‌دی است و انواع لوازم جانبی برای آن موجود است. صفحه نمایش، کنتراست و زاویه دید خوب دارد. نور نمایشگر کافی است و رنگ‌ها بسیار طبیعی دیده می‌شوند. 

عمر باتری آی‌فون 6 نیز خوب است و در مواردی حتی از گوشی‌های سونی اکسپریا Z3 Compact و گلکسی آلفا سامسونگ نیز عمر بیشتری دارد. 

نرم‌افزار دستگاه ارتقا پیدا کرده است. کاربر می‌تواند وسایل جانبی متعدد همانند صفحه‌کلید جانبی به آن وصل کند. دوربین دستگاه 8 مگاپیکسل است و می‌تواند باکیفیت 1080p فیلم‌برداری کند. عکس‌های پانورامای این دوربین بسیار عالی هستند و قابلیت‌های دیگری همانند فوکوس خودکار و فیلم‌برداری صحنه آهسته (با سرعت 240 فریم در ثانیه) دارد که برای کاربر جالب و کاربردی خواهند بود. 

البته عکس‌ها و ویدئوهایی که با سرعت 30 فریم در ثانیه و رزولوشن 1080p می‌گیرد، با کیفیت آی‌فون 5s فرقی ندارد. 

جمع بندی

گوشی سونی اکسپریا Z3 Compact به نسبت قیمتی که دارد، یکی از بهترین گوشی‌های اندرویدی است. این گوشی، صفحه‌نمایش خوب، تراشه اسنپ‌دراگون 801، دوربین کارآمد، طراحی خوش ساخت و بدنه ضد آب دارد. 

سامسونگ گلکسی آلفا، مجهزتر از گلکسی S5 و به لطف داشتن پورت میکرو اس‌دی، قابلیت ارتقا حافظه را به کاربر می‌دهد.   

اپل آی‌فون 6 قابلیت ارتقا حافظه ندارد. گران قیمت‌تر هم هست اما امکانات آن به قدری زیاد است که ارزش هزینه کردن را دارد. 

مد آنلاین: سال 2014، سال هیجان‌انگیزی برای کمپانی باواریایی ب‌ام‌و بود. از معرفی چندین مدل جدید گرفته تا دریافت چندین جایزه مهم، همگی باعث شدند تا ب‌ام‌و سال 2014 را با موفقیت پشت سر بگذارد.

مدل‌های روی خط تولید، در این سال شاهد به‌روزرسانی در نمای ظاهری بودند و مدل‌های اسپرت، میان رده و سبز (بدون آلایندگی) از جانب ب‌ام‌و رونمائی شدند.  با این مقدمه به معرفی 5 مدل از بهترین ساخته‌های BMW در سال 2014، به انتخاب وب‌سایت BMWblog می‌پردازیم.

ب‌ام‌و i8

ب‌ام‌و i8 از طرف نشریه تاپ گیر به‌عنوان خودرو سال 2014 انتخاب شد. این خودروی Plug-in-hybrid برای کسب عنوان فوق، رقابت سفت و سختی با ساخته‌های دیگر کمپانی‌های بزرگ داشت. این خودروی سبک‌وزن با تنها 1485 کیلوگرم وزن، دارای یک موتور درون‌سوز 3 سیلندر به حجم 1499 سی‌سی است که قادر به ارائه توان 228 اسب بخار و 320 نیوتن‌متر گشتاور است. موتور الکتریکی این اتومبیل هم قادر به تولید 129 اسب بخار قدرت و 250 نیوتن متر گشتاور است. این اتومبیل در حالت ترکیبی قادر به ارائه 357 اسب بخار قدرت و 570 نیوتن متر گشتاور است و با این شرایط می‌تواند شتاب صفر تا صد را در عرض تنها 3.8 ثانیه عملی کند و در نهایت به سرعت 250 کیلومتر دست یابد.

ب‌ام‌و M3/M4

به نوشته پدال، با معرفی مدل M3 سدان و M4 کوپه، نام‌گذاری این سری کمی دستخوش تغییر شد اما هر دو اتومبیل توانستند انتظاراتی که از عملکرد آن‌ها می‌رفت را به‌خوبی برآورده سازند. ب‌ام‌وهای M3 و M4 هر دو از پیشرانه 3 لیتری توئین توربو استفاده می‌کنند که قادر به تولید 425 اسب بخار است. در این موتور که با کد S55 شناخته می‌شود، از دو توربوشارژر و سیستم تزریق مستقیم سوخت با دقت بالا برای کارکرد نرم‌تر استفاده شده است. استفاده از یک گیربکس 7 سرعته دوکلاچه به این دو اتومبیل امکان می‌دهد تا در عرض 4.1 ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت برسند.  

 ب‌ام‌و M235I

این خودرو آخرین عضو از خانواده M Performance های ب‌ام‌و است. این خودرو از نظر دینامیکی یکی از بهترین عملکردها را در میان ساخته‌های ب‌ام‌و دارد و رانندگی آن بسیار چابک و سرگرم‌کننده است. این خودرو رانندگی مشابهی با دیگر خودروی نمادین ب‌ام‌و یعنی 2002 دارد. هر دوی این اتومبیل‌ها رانندگی هیجان‌انگیز و بسیاری اسپرتی دارند.

ب‌ام‌و X4

X4 مانند برادر بزرگ‌ترش یعنی X6، عملکرد بالا و ظرفیت خودروهای SUV را با چهره جذاب و زیبای یک خودروی کوپه، ترکیب کرده است. در بازار آمریکا برای این خودرو می‌توان دو نوع موتور مختلف توربوی بنزین سوز را سفارش داد. اما در اروپا می‌توان برای آن موتور دیزلی هم برگزید که انتخاب خوبی برای مشتریان آینده‌نگر و دوست‌دار محیط زیست است. بی‌تردید X4 هم به‌مانند X6 حضور قدرتمندی در جاده‌ها خواهد داشت.  

ب‌ام‌و سری 2 اکتیو تورر

یکی از بحث‌برانگیزترین ساخته‌های ب‌ام‌و در سال 2014 میلادی یا حتی دهه اخیر. سری دو اکتیو تورر اولین مدل دیفرانسیل جلوی ب‌ام‌و است و اغلب از جانب هواداران این برند مورد نکوهش قرار می‌گیرد. اما باید بگوییم که به‌طور شگفت‌آوری، این خودرو نقش اساسی در آینده ب‌ام‌و بازی خواهد کرد. در بازار اروپا خودروهای دیفرانسیل جلو جزو پرفروش‌ترین‌ها هستند و بیشتر خودروسازان نماینده‌ای در این کلاس دارند. سری دو اکتیو تورر زیباترین خودرو در میان هم‌کلاس‌های خودش نیست اما فروش درآمدزا و خوب این مدل باعث می‌شود تا کمپانی ب‌ام‌و بتواند ماشین‌های مورد علاقه ما را تولید کند.

هفته نامه همشهری جوان: احتمالا خودتان تا به حال فکری برای امنیت بیشتر ابزارهای الکترونیک تان کرده اید ولی آنچه در این مطلب  معرفی کرده ایم، افزونه ها و نرم افزارهای شناخته شده و امنی است که می تواند روزی روزگاری که از بقیه نرم افزارها بریدید، به کمک تان بیایند.

•    Bitlocker

کاربرد: جلوگیری قطعی از سرقت اطلاعات

همان طور که از اسمش هم مشخص است برای رمزنگاری به کار می رود و توسط آن می توانید تمام درایوها و فلش مموریتان را رمزگذاری کنید. در مقایسه با بقیه نرم افزارهای مشابه دو تا حسن بزرگ دارد؛ اول اینکه به شکل پیش فرض روی ویندوزهای وبستا به بعد هست، دوم اینکه کارش خیلی درست است و هیچ جوری نمی شود به اطلاعاتش دست پیدا کرد، مگر اینکه خودتان رمزش را وارد کنید. بنابراین توصیه کرده اند که اگر رمز را فراموش کردید کامپیوتر را هم به سطل آشغال منتقل کنید!

•    Block site

کاربرد: فیلترینگ دلسوزانه برای بچه ها

کودکان خیلی راحت تر مورد کلاهبرداری قرار می گیرند. پس اگر خواهر و برادر یا بچه کوچکی در خانه دارید می توانید بدون اینکه خودشان بفهمند فعالیتشان را در اینترنت کنترل کنید. Block site افزونه ای برای موزیلا و کروم است و به شما این اجازه را می دهد تا لیستی از سایت هایی که به هر دلیلی نمی خواهید بچه سراغش برود را تهیه کنید تا خود سیستم به شکل خودکار این صفحه ها را باز نکند. البته نوع دیگری از فیلتر خانگی مثل I net و یا Kidlogger هم هست که علاوه بر محدود کردن سطح دسترسی، تمام فعالیت های کاربر را هم از طریق ایمیل برای شما ارسال می کند تا بتوانید با جزئیات در جریان کارهای کودک قرار بگیرید.

•    My US Bonly

کاربرد: جلوگیری از سرقت اطلاعات توسط فلش

این یکی بیشتر برای کامپیوترهایی که حالت نیمه شخصی دارد (مثلا محل کار) به درد می خود. با استفاده از My US Bonly هرکس که از راه برسد نمی تواند با زدن یک فلش به کامپیوتر تمام اطلاعات سیستم شما را کپی کند. این نرم افزار برای کاربران نمایش داده نمی شود و در نتیجه دلخوری و دعوایی هم به همراه ندارد.

•    Soft Perfect WiFi Guard

کاربرد: پیدا کردن دزدهای وای فای

اگر سررشته و البته حوصه داشته باشید می توانید بدون نصب هیچ نرم افزاری واز طریق روتر لیست کسانی که بدون اجازه از وای فای شما استفاده می کنند را پیدا کنید و با استفاده از تنظیمات DHCP فقط به کامپیوترهایی که خودتان آدرسشان را ثبت کرده اید اجازه دسترسی بدهید. اما اگر وقت و حوصله اش را ندارید با نصب این نرم افزار به زبان فارسی و با سوزاندن کمترین فسفر، لیست مهمان های ناخوانده اینترنت تان را مشاهده کنید.

خبرگزاری مهر - عطیه موذن: ملکه رنجبر در این گفتگو از مدیران خانه تئاتر انتقاد کرد که بعد از بیماری‌‌اش حتی حال او را نپرسیده‌اند و از خاطره زنده یاد پروین سلیمانی و مهری ودادیان گفت که قبل از فوتشان چگونه زندگی می‌کرده‌اند.

بغض، دلتنگی، بغض؛ این همه سهم بانوی پیشکسوت بازیگری است که عمر خود را در تئاتر، رادیو، سینما و تلویزیون گذاشته است. ملکه رنجبر را هم نسلان من بیشتر با سریالی چون «زیر آسمان شهر» در تلویزیون و یا سینما می‌شناسند اما او خیلی پیش‌ از اینها ملکه صحنه‌های تئاتر بوده است.

وی دختر عبادالله رنجبر از اولین پایه‌گذاران تئاتر است. کسی که تئاتر را در رشت پایه گذاری کرد و به علت مضمون سیاسی این نمایش‌ها به همدان تبعید شد و دوباره در آنجا نیز اولین موسس گروه‌های تئاتری شد.

رنجبر در چند ماه گذشته چند بار با بیماری مواجه شد. اولین بار قند خونش بالا رفت و این باعث شد چند وقتی در بیمارستان و منزل مجبور به استراحت شود؛ چند ماه پیش نیز دوباره به بیمارستان رفت در این فاصله حالش بهتر شده و به خانه آمده است.

گفتگوی ما با وی طبق روال عادی گفتگوها که سوال پرسیده شود و پاسخ دهد پیش نرفت. رنجبر بیشتر از یک گفتگو علاقه داشت خاطراتش را برای ما ورق بزند و همان ابتدا برایمان آلبوم‌های عکسی را آورد و از عکس‌ها و خاطرات پدر، خانواده و همکارانش صحبت کرد.

وی در قسمت قبلی این گفتگو از پدرش گفت و اینکه چگونه از کودکی وارد صحنه های تئاتر شده است. اینکه اولین بار با نقش کوزت بر صحنه ظاهر شده است و از عشقی که پدرش برای تئاتر گذاشته است.

در قسمت دوم این گفتگو هم از همبازی‌های خود در تئاتر گفت اینکه بواسطه همکاری‌های زیادی که با کیومرث ملک مطیعی داشته است مردم فکر می‌کرده‌اند که این دو همسر هستند. وی همچنین با نشان دادن کارت‌هایی که از خانه سینما و خانه تئاتر و انجمن‌های مختلف هنری به او داده‌اند انتقاد می‌کند که فایده این کارت‌ها چیست وقتی که حتی یک تماس با من نمی‌گیرند و حالم را نمی‌پرسند و بارها در این گفتگو از من می‌پرسد که مدیران خانه تئاتر و خانه سینما کجا هستند و چه می‌کنند.

می‌خواهم بیشتر از فضای تئاتری آن روزها بگویید تفاوت هنرمندانی چون شما با تئاتری‌های الان در چه بود؟

آن زمان هر کسی را در تئاتر راه نمی دادند. تئاتری‌ها عاشق بودند. روزی مرحوم حمید مقبلی برایم تعریف می‌کرد من یواشکی وارد سالن تئاتر می‌شدم. کنترل‌چی در سالن مرا می‌گرفت و بیرون می‌انداخت و من دوباره برای سانس بعد پنهانی وارد می‌شدم. از او می‌پرسیدم که چرا چنین کاری می‌کرده است و می‌گفت چون عاشق تئاتر بوده است و آخرش هم وارد تئاتر شد.

در آلبومش چندین عکس از کیومرث ملک مطیعی دیده می شود. می پرسم همبازی شدن شما دو نفر باعث شد عده ای فکر کنند همسر هستید. خواهرزاده اش حرفم را تایید می کند و خودش می‌گوید «بله حتی خیلی ها برای من نامه می نوشتند که ما عاشق تو و شوهرت هستیم و منظورشان کیومرث ملک مطیعی بود»

چرا این شبهه بوجود آمده بود که شما و کیومرث ملک مطیعی همسر هستید؟

- ما با هم همکار سی ساله هستیم. با هم تئاتر کار می کردیم و در حوزه های دیگر نیز همکاری داشتیم و این باعث شده بود که در بسیاری از کارها با هم دیده شویم.

عکس های دیگری از تشییع پیکر هنرمندان نشان می دهد. بعضی را خودش هم در خاطرش نیست که مراسم به چه کسی تعلق داشته است.

چرا در تشییع پیکرها شرکت می کردید؟

با خودم می گویم این آدم هم همکار من است، سختی کشیده است و من باید به او احترام بگذارم اما الان یک نفر به خود من نمی گوید حالا که در حال مردن هستی دستت درد نکند که این همه زحمت کشیده ای.

عکسی نشانم می دهد که متعلق به زندان است و از مراسمی می گوید که قرار است یک زندانی را آزاد کند.

حالا تقریبا سال های زیادی از یک عمر فعالیت هنری اش را برایم ورق می‌زند. قدری سکوت حاکم می شود.

دور اتاق عکس پسرش را می بینم از ۲۰ سالی می‌پرسم که در انگلیس در کنار پسرش بوده است.

آن روزها چطور گذشت؟ در انگلیس هم به این فکر افتادید که کار هنری داشته باشید؟

کار خاصی نداشتم. تنها با ایرانی ها معاشرت می‌کردم و بعد یک روز به پسرم گفتم من دیگر اینجا نمی مانم، می خواهم برگردم. پسرم هم گفت من هم نخواهم ماند من تحصیل نکرده ام که اینجا برای خارجی ها کار کنم. با وجود اینکه پسرم آنجا خانه و زندگی داشت و رییس یک شرکت بود استعفا داد و با من به ایران آمد.

چرا انگلیس نماندید؟

عشق ایران اجازه نداد.

همچنان آلبوم‌ها را ورق می‌زند؛ این گذشته‌ای است که ترجیح می‌دهد به جای حرف زدن درباره آن، تصاویرش را نشانم دهد. حتی گاهی به جای پاسخ به پرسش هایم عکسی را انتخاب می‌کند و بدون دلیل توضیح می‌دهد.

عکسی از حمید قنبری نشانم می‌دهد و می‌گوید که این شخص جری لوئیس ایران است. از زمان تشییع جنازه‌اش می‌گوید که تنها خانواده و دوستان صمیمی‌اش آمده بودند «وقتی فوت کرد من به مسئولان وقت انتقاد کردم که خجالت نمی کشید کسی که بنیانگذار تئاتر بوده است حالا کسی نیست که جنازه او را بلند کند. دخترش به من گفت متشکرم خانم رنجبر حرفی را که پدرم می خواست به مردم بگوید تو بیان کردی و مرا زنده کردی»

عکسی از سریال «زیر آسمان شهر» نشانم می دهد. می‌گویم بیشترین خاطره‌ای که هم نسل های من از شما دارند همین کار است. توضیح می دهد که «زیر آسمان شهر» آخرین کار کمدی او بود و بعد از آن دیگر فقط فیلم «سایه روشن» را بازی کرده است.

می‌گویم زمان هایی حضورتان در بازی کمرنگ می‌شد که خیلی قاطعانه جواب می‌دهد «خیر. من تا آخرین زمانی که می توانسته ام در سینما و تلویزیون و تئاتر بودم.»

از اکبر رادی می‌پرسم که چقدر از نمایشنامه‌هایی که کار کرده است از این نمایشنامه نویس اهل گیلان بوده است؟ می گوید «اسمش را شنیده ام. بعد از شهین خانم خواهرزاده‌اش می خواهد کتابی را برایش بیاورد. «کتاب پاپا» و بعد می گوید ببخشید که من به زبان ترکی می گویم.

لای کتاب برگه ای گذاشته است درست در همان قسمتی که راجع به پدرش نوشته شده است. برگه نشانه کمی کهنه و قدیمی و حتی زرد شده است. می‌گوید «نویسنده این کتاب هم شمالی است. در آن از پدرم نوشته است و مدارکی هم آورده است. از او خواستم که این مدارک را به من بدهد که نداد و گفت اگرچه شما مورد احترام من هستید اما من دو سال دویده ام تا این مدارک را پیدا کرده ام چرا باید حالا آنها را به شما بدهم.»

خط پدرش را در این مدارک نشانم می دهد. خط زیبایی بود.

خانم رنجبر دیگر قرار نیست شما را در صفحه تلویزیون یا سینما ببینیم؟

- دیگر نه. پسرم دایم از من می‌خواهد که نقشی بازی نکنم من هم به او می‌گویم نه فریبزر جان دیگر در این سن و سال چه دلیلی برای بازی دارم؟!

دوست داشتید توانایی اش را داشتید و بازی می‌کردید؟

- نه دیگر نمی خواهم بازی کنم.

چرا؟

مگر چقدر از من قدردانی شد؟ اگر همین خانه را هم پسرم نگرفته بود، الان خانه ای نداشتم. این میان نهادهایی مثل خانه سینما هم کاری برایم انجام نداند. حتی یک تلفن هم نکردند و حالم را نپرسیدند. من که چیزی از آنها نمی خواهم نه پولی نه ثروتی و نه شهرتم را. خدا را شکر می کنم که مردم همه به من لطف دارند اما معرفت نعمت خداست اگر الان یک تلفن بکنند و حالم را بپرسند چه اتفای می افتد. پسرم به من می‌گوید که مادر اینقدر گله نکن اما باید گله کنم تا حداقل فردا غریبانه نمیرم.

من دلخوری شما را درک می‌کنم. خانم رنجبر اگر روند مسیر حرفه ای خود را از کودکی و نوجوانی و حتی جوانی تا به امروز در نظر بگیرید فکر می‌کنید اگر یک بار دیگر متولد شوید حاضرید دوباره همین مسیر را طی کنید؟

- نه! نه عزیزم من حاضرم در خانه باشم و خانه داری کنم اما دیگر وارد این وادی نشوم.

پس مردمی که آثار شما را دوست داشتند چه؟

مردم؛ بله مردم فرق دارند. یک بار در ختم یکی از هنرمندان هیچ کس نمی توانست مرا از دست مردم نجات دهد آنقدر که مردم دور من حلقه زده بودند و می‌گفتند «مهتاج» ما اومد. آخر مرا به یک مغازه بردند. صاحب مغازه مجبور شد چراغ های مغازه را خاموش کند و کرکره اش را پایین بکشد. ما یک ساعتی آنجا ماندیم تا اینکه نیروی انتظامی آمد ماشین آورد و مرا با ماشین نیروی انتظامی بردند. مردم آنجا منتظرم بودند و می‌گفتند نگهدارید ما دوستش داریم. زمانیکه در ماشین بودم یک نفر سرش را داخل ماشین آورد و گفت ما زحمت‌های تو را فراموش نمی‌کنیم.

چرا نقش خانم فرامرزی «زیر آسمان شهر» آنقدر برای مردم تاثیرگذار بود؟

نمی دانم من کاری نکردم تنها وظیفه ام را انجام دادم.

بغض می کند و چشم هایش خیس و شیشه ای می‌شوند. «زمانیکه من در بیمارستان بودم، کارمندان شهرداری به دیدنم آمدند با اینکه تنها یک کارمند بازنشسته در شهرداری بودم اما این همه سال در سینما و هنر ایران کار کردم و یک نفر از سینما و تئاتر حالم را نپرسید. آیا به اندازه یک نفر که چایی می‌ریزد ارزشی نداشتم. پول های زیادی می‌گیرند و خانه و ماشین می خرند و به دیگران حتی فکر هم نمی‌کنند»

قبل‌ترها به چه شکل بود؟ از زمان پدرتان خاطرتان هست؟ آن زمان ارتباط میان هنرمندان چگونه بود؟

نه عزیزم آن زمان اصلا هنرمند احتیاجی به پول نداشت. پدر من یک عمر زحمت کشید اما پول زحمت کشی های خود را نخورد. پول ها را حساب می کرد و بعد می گفت این مقدار برای کتابخانه است و یا فلان مقدار به ساختن مدرسه تعلق دارد.

خدا را شکر می کنم هر خدمتی که کردم الان نه چیزی کم دارم و نه در مضیقه هستم علت اینکه این حرف ها را هم به شما می گویم این است که قدر همدیگر را بدانیم اگر شخصی یک تلفن به من بزند شخصیتش پایین نمی‌آید هم من لذت می برم که هنوز به یادم هستند و هم حال همکار مریض را پرسیده اند. عیبی ندارد اینها هم می گذرد.

شهین خانم به من ندا می دهد که فضا را عوض کنم نباید حالش بیش از اینها با خاطرات اندوهگین همراه باشد.

خانم رنجبر مسیر زندگی شما فراز و فرودهای فراوانی داشته است و من دوست دارم این میان از لذت‌هایش بگویید.

در عالم هنر همیشه لذت برده ام. همیشه افتخار می کردم. همیشه عاشقانه کار می‌کردم. برای کاری مثل «آسمان شهر» ما حدود دو سال شب ها تا صبح بیداری می کشیدیم. من هر کاری انجام دادم با جان و دل بوده است.

فیلم و سریال های فعلی تلویزیون را می بینید؟

اصلا نگاه نمی کنم. هیچ کاری نمی کنم... دختر خواهرم (شهین خانم) ‌ با من دعوا می کند اما من فقط می‌خوابم.

این روزها چه چیزی باعث می‌شود که حال خوبی پیدا کنید؟

هیچی. پسرم مرا پیش چند دکتر برده است همه گفته اند هیچ مشکلی ندارم فقط افسردگی گرفته ام.

افسردگی چرا؟ چرا باید به این مسایل فکر کند. شما که همیشه مورد توجه مردم بوده اید و همیشه همه دوستتان داشته اند و حالتان را پرسیده اند.

- اصل کار الان است دخترم. آن زمان که جوان بودم بله همه حال مرا می پرسیدند و حتی درخواست‌های زیادی داشتند که در نمایش‌ها بازی کنم اما الان مهم است. وقتی کارت طلایی خانه سینما را به تو می دهند یعنی در اوج هنر قرار داری اما چه اوجی روی سقف خانه؟ چه کسی الان از من می‌پرسد که خانم رنجبر می‌توان برایت کاری کرد؟ خدا را شکر زندگی من تامین است فقط می‌خواهم از ما و نسل ما یاد کنند.

اگر فرزندتان هزینه شما را تامین نکند چگونه این هزینه را مهیا می‌کنید؟

- حقوق بازنشستگی شهرداری هنوز وجود دارد. من احتیاجی ندارم که کسی قدمی برای من بردارد تنها دوستی و محبت است که برایم ارزش دارد.

این چند وقت تئاتر هم دیده اید؟

حدود یک یا دو ماه پیش نمایشی بود که نامش خاطرم نیست. خودشان به دنبالم آمدند و مرا به سالن بردند.

به نظرتان چطور بود؟ چقدر تئاترهای این زمان با نمایش های دوره شما تفاوت دارد؟

آن نمایش را چندان به یاد نمی آورم. این دوره خیلی تئاتر ندیده‌ام اما یک مساله در دوره ما بود و آن همبستگی میان تئاتری‌ها و دردمند بودنشان بود. خاطرم هست یک شب یکی از کارگران سالن به ما گفت که شب گذشته فرزندش بیمار شده و او را به بیمارستان برده است و از مدیر تالار نمایشی پول درخواست کرده بود اما او نداده بود. با این حرف علی تفکری از تئاتری های آن زمان گفت «پرده را پایین بکشید تا زمانیکه آن مدیر نیاید و از این مرد عذرخواهی نکند و این هزینه را مودبانه ندهد ما تئاتر اجرا نمی‌کنیم» اینقدر هنرمندان دردمند بودند و با عوامل همبستگی داشتند.

شنیده‌ام که نوه‌تان هم به تئاتر علاقمند است؟

بله نوه ام در انگلیس به خاطر هنری که در بازی نمایش داشته است موفق به دریافت بورسیه هم شده است. متاسفانه می گوید من می‌خواهم قضاوت بخوانم اما هنر هم می‌خوانم که خاطره شما را زنده نگه دارم.

چرا متاسفانه؟ این خوشحال کننده نیست که نوه تان بخواهد راه شما را ادامه دهد؟

اشتباه می کند. هنر بخواند که چه بشود مگر چه چیزی عایدش می‌شود!؟ مگر من الان چه حال و روز خوبی دارم حالا که حتی اهالی تئاتر امثال ایرج راد حتی به احترام پدرم به تلفن خانه‌ام هم زنگ نمی‌زنند.

باید از آقای راد پرسید که آن زمان که تئاتر بوجود آمد کجا بوده است؟ تنها نامش را می‌شنویم که مدیر خانه تئاتر است اما چه می‌کند؟ اینها حتی به تشییع جنازه‌ها هم نمی‌روند، در تشییع جنازه هنرمندان عارشان می‌آمد زیر جنازه را بگیرند. برایشان هم اهمیتی ندارد که کسی فوت کند. با خود می‌گویند خب هر آدمی می‌میرد دیگر.

کاش می‌دانستید که پروین سلیمانی این اواخر چه مشکلاتی داشت. کاش می‌دانستید مهری ودادیان قبل از مرگش حتی یک نفر را نداشت که لامپ سوخته اتاقش را عوض کند. به من زنگ می‌زد و می گفت یک نفر را خبر کنم برود و لامپ اتاقش را عوض کند، می گفت از تاریکی می‌ترسد. پروین سلیمانی آخرش هم در خانه سالمندان فوت کرد.

من هیچ نمی‌توانم پاسخ دهم. دلداری دردی را از هنرمند دوا نمی‌کند. تنها سکوت می‌کنم.
خودش این بار حال و هوای مرا عوض می‌کند. «ببخشید مادرجان تو را هم ناراحت کردم

خسته شده است و ترجیح می‌دهم بیش از این خاطرات و نگرانی‌هایش را بر هم نزنم. گفتگو را تمام می کنم و بلند می‌شوم، همراه با من برمی‌خیزد و تا آخرین دقایق که از در خارج می شوم نگاهش در من جریان دارد.

برترین ها - امیررضا شاهین نیا: در روزگاری که جامعه مجازی و شبکه های اجتماعی یکی از ارکان اصلی ارتباط افراد با یکدیگر شده است، ستارگان و چهره های هر جامعه ای نیز این صفحات را برای ارتباط بهتر با طرفداران خود و مردم انتخاب کرده اند.

 چهره های جامعه ما نیز از این قضیه مستثنی نیستند و بسیاری از ستارگان سینما، موسیقی، ورزش، سیاست و ... ما با داشتن یک یا چند صفحه در شبکه های اجتماعی مختلف قصد در ارتباط مستمر و دو طرفه با مردم دارند.

در این سری مطالب ما تصمیم گرفته‎ایم گزیده ای از فعالیت چهره های ایرانی در شبکه های اجتماعی نظیر اینستاگرام، فیسبوک، توئیتر و ... در اختیار شما عزیزان قرار بدهیم.

*******
این شماره را با عکس جالب نیوشا ضیغمی و گربه ایرانی اش شروع می‌کنیم. عکس نیوشا خانم بیشتر شبیه داستان های مصور مجله های قدیمی است، با این روایت که: ابتدای داستان همه چیز خوب بود و نیوشا و پیشی خیلی با هم رفیق بودند، تا اینکه نیوشا پیشی را خر فرض می‌کند و برایش گوش می‌گذارد. پیشی شاکی می‌شود و درگیری لفظی بالا می‌گیرد. در عکس آخر هم نیوشا فعلاً در حال منت کشی است تا همه چیز مثل سابق شود!

---

هانیه توسلی این عکس را در اینستاگرامش گذاشت و نوشت که سریال «ابله» در آستانه آمدن است و او مانند خانمِ در عکس استرس دارد و نگران است! البته گویا هانیه جان فقط خواسته تن الیزابت تیلور را در گور بلرزاند و قصد دیگری نداشته است!

---

نرگس محمدی و دوستان در جشن تولد دو سالگی سریال «معمای شاه». اینشاالله جشن فارغ التحصیلی و جشن عروسی اش!

---

فرهاد بالاخره از خلیج فارس و «حاشیه» اش دل کند و راهی سفر دور اروپا شد. این بنای تاریخی هم که نمی‌دانیم کجاست، تا بحال حداقل لوکیشن عکسِ 10 مورد از چهره هایمان بوده است. گویا دوستان تور لیدر مشترکی دارند!

---

کاوه سماک باشی، بازیگری که در دهه هشتاد چند فیلم بازی کرد و صرفاً بخاطر چهره فتوژنیک اش معروف شد و بلافاصله محو شد. البته اخیراً دوباره در چند سریال بازی کرده و به دنیای هنر بازگشته است. در اینجا هم سلفی آسانسوری گرفته است. کاوه جان یک مقدار خلاق باش و تقلیدِ محض نکن! "آسانسور گرام" که تکه کلام محسن افشانی است، "عاشقتونم رفقااا" هم امضای شهرام قائدی در پست هایش است! یک مقدار کپی رایت را رعایت کن عزیز دل!

---

این سلفی هم مربوط به کنسرت رضا یزدانی است که الیکا خانم یادشان رفته بود همان روز آپلود کنند و با چند روز تاخیر پست کردند.

---

عکس زیبای احسان خواجه امیری از آقا ارشان که مشخص است تازه از خواب بیدار شده است. عکسی که رکورد کامنت "قربان صدقه" را در اینستاگرام شکست!

---

هوتن قلعه نویی و امیرخان و خاطرات سفر آمریکا. یادش بخیر، چه روزگاری بود در کوچه باغ های نیویورک! جگرکی عمو جاناتان در سه راه منهتن! هی روزگار...

---

سیروان جان الآن دقیقاً دوستانی که بلیت تهیه کرده بودند باید چکار کنند؟ بهتر نبود درباره این موضوع توضیح میدادی؟ یا اینکه این دوستان به فکرِ تخلیه پاچه شان باشند؟! پاسخگو باشید لطفاً.

روزنامه دنیای اقتصاد: سال ۲۰۱۴ هم به پایان رسید و طبق معمول هر سال، جمع‌بندی‌ها و انتخاب برترین‌های سال در دنیای فناوری آغاز شد.

بازی‌های موبایلی هم از مواردی هستند که طی‌ چند سال اخیر به شکوفایی رسیده و بهبودهای سخت‌افزاری آنها باعث شده تا  روز به روز به طرفدارانشان افزوده شود. سال ۲۰۱۴ هم سالی پربار برای بازی‌های موبایلی بود و  بازی‌های خوب جدید و پورت‌های فوق‌العاده‌ای در این سال برای پلت‌فرم‌های همراه منتشر شد. در ادامه به چند نمونه از برترین بازی‌های اندرویدی سال میلادی گذشته اشاره می‌کنیم.

Dots

این بازی تا حدودی یادآور همان نقطه‌بازی خودمان است که اغلب تجربه آن را در مدرسه داشته‌ایم. حالا این بازی به تلفن‌های همراه هم آمده و طرفداران پر و پا قرصی هم پیدا کرده است.

در این بازی ساده و در عین حال فکری باید در مدت یک دقیقه تا می‌توانید نقطه‌های هم‌رنگ را به هم متصل کنید. هرچقدر نقطه‌های بیشتری به هم وصل کنید امتیازتان بیشتر می‌شود. پس از اتمام بازی می‌توانید امتیازتان را با دوستانتان در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارید و درواقع با آنها چالش و رقابتی ایجاد کنید. هدف از این بازی بالا بردن سرعت عمل و درگیر کردن سلول‌های‌ خاکستری مغز است.

The Simpsons Tapped Out

در این بازی که توسط شرکت معروف EA ساخته شده با خانواده سیمپسون زندگی می‌کنید. همان سیمپسون‌هایی که اغلب ما کارتون آن را دیده و خاطره‌های بسیاری هم با آن داریم.  ماجرا هم برگرفته از فیلم سیمپسون‌ها است، به این ترتیب که شهر در معرض نابودی و حمله بیگانگان است و هومر که ناخواسته باعث ایجاد مشکلاتی درشهر شده و در ادامه قهرمان داستان می‌شود با خانواده‌اش تصمیم می‌گیرند برای نجات شهر به آنجا بروند. همراهی و کنترل این خانواده بر عهده شما است. 

در واقع زندگی روزمره و اتفاق‌های جالب و حتی غیر منتظره که برای این شخص پیش می‌آید کلیت این بازی را می‌سازد. شما باید هومر را در زمینه اقتصادی و جمع کردن ثروتش راهنمایی کنید و در واقع زندگی موفقی را همراه با او پشت سر بگذارید. همچنین باید به برخی افراد ماموریت‌های مختلفی چون نابود کردن بیگانگان، جمع‌آوری اطلاعات، انجام ماموریت‌هایی در زمان محدود بدهید و امتیازات و جوایزی جمع کنید و در نهایت شهر اسپرینگفیلد را بازسازی کنید و آن را از نو به دلخواه خود بسازید. بازی همچنین دارای حالت آنلاین برای رقابت با دوستان برای کسب بالاترین امتیاز و رتبه است. امکان بازی به زبان‌های زنده دنیا مانند آلمانی، فرانسوی و ایتالیایی و بسیاری از زبان‌های دیگر وجود دارد.

BADLAND 

سرزمین‌های بد که محصولی از کمپانی بازی‌سازی Frogmind  است یک بازی زیبا و ماجراجویی است که در جنگل‌های پر از درخت و گیاهان و حیوانات مختلف اتفاق می‌افتد. این جنگل با اینکه بسیار زیبا است گاهی شبیه جنگل‌های جادویی به نظر می‌رسد و پر از معماهای شگفت‌انگیز و چالش‌برانگیز است. شما باید در نقش یکی از موجودات جنگل به جست‌و‌جو در آن بپردازید و پس از عبور از موانع سخت‌گذر و تله‌هایی که سر راهتان قرار دارد مشکلات موجود را حل کنید. بازی دارای ۸۰ سطح و ۲۱ مرحله منحصربه‌فرد است که در آن تا چهار نفر همزمان می‌توانند بازی کنند. 

سرزمین‌های بد با بیش از هفت میلیون بار دانلود به یکی از بهترین و محبوب‌ترین بازی‌های موجود در فروشگاه گوگل پلی تبدیل شده است. این بازی همچنین جوایز متعددی کسب کرده از جمله برنده جایزه Nordic Indie Sensation در شمال اروپا در سال ۲۰۱۳، برنده بهترین بازی اروپا در سال ۲۰۱۲ و برنده جایزه SCEE اروپا در سال ۲۰۱۲ شده است. 

Crazy Taxi City Rush

این یک بازی جذاب از کمپانی سگا با گرافیک اچ دی، صداگذاری هیجان انگیز و کنترلرهای عالی است که تجربه یک ماشین سواری جذاب را برایتان به ارمغان می‌آورد. در این بازی شما به عنوان یک راننده تاکسی به رانندگی مشغول می‌شوید و باید مسافرانی را که عجله دارند با بالاترین سرعت ممکن اما بدون تصادف و اذیت کردنشان به مقصد برسانید و به جمع‌آوری پول بپردازید. مسافران فقط سوار تاکسی‌هایی می‌شوند که آنها را سریع به مقصد می‌رسانند. پس شما مجبورید هنجارهای شهر و قوانین راهنمایی و رانندگی را هم زیر پا بگذارید تا مسافران دستمزد مناسبی به شما بدهند تا بتوانید امتیاز لازم را کسب کنید و به مرحله بالاتر راه پیدا کنید. روی سر افراد موجود در خیابان علامت‌هایی وجود دارد که نشان‌دهنده مسافر بودن آنها است و شما می‌توانید به دلخواه آنها را انتخاب و سوار کنید و به جمع‌آوری سکه برای ارتقای ماشین بپردازید.

در این بازی مهم‌ترین فاکتور زمان است که باید مسافران را در بازه زمانی مشخصی به مقصد برسانید تا به شما پول تعلق بگیرد. رانندگی با انواع ماشین‌های مختلف همچون تاکسی و حتی تانک، امکان سفارشی‌سازی ماشین خود با کارهای مختلف برای زیباسازی، رانندگی در انواع مکان‌های متنوع همچون شهر، ساحل و جنگل، دارا بودن گرافیک اچ‌دی به همراه صداگذاری و پخش موسیقی‌های عالی از ویژگی‌های تاکسی دیوانه است.

 PewPew

بازی Pew Pew Land داستان اشکال هندسی عصبانی است که به دشمنان خود حمله می‌کنند و به آنها امان نمی‌دهند. این بازی کاملا فانتزی و در سبک تیراندازی و گرافیک بسیار قدیمی است. در واقع این بازی بهترین نرم‌افزار تیراندازی اندروید به شمار می‌رود. شما باید در این بازی در نقش این اشکال باشید و دشمنان را نابود کنید. محیط جذاب و رنگارنگ بازی، شما را به خود جذب می‌کند.

۷ روش بازی، ۵ سفینه و ۱۲۰ مرحله، امکان انتخاب سختی بازی از بین ۳ سطح دشواری، کیفیت HD، رده‌بندی امتیازات جهانی همراه با نمایش دوباره بازی از ویژگی‌های PewPew است. مدال‌ها را برنده شوید، کشتی‌ها را قفل‌گشایی کنید و به صورت آنلاین در تابلوی امتیازات برتر رقابت کنید.

این بازی دارای 4 حالت مختلف است که عبارتند از دوزخ: برخی از دشمنان بعد از مرگ منفجر می‌شوند و بقیه دیوانه‌وار در هرجایی می‌چرخند؛ طفره رفتن: در صورت جمع‌آوری جعبه‌ها دشمنان بیشتری به سمت شما می‌آیند و شما باید آنها را فریب دهید؛ حمله: مبارزه با امواج مختلف دشمنان؛‌ تضاد رنگ‌ها: دشمنان دارای رنگ‌های مختلف هستند و شما تنها باید آنهایی را که هم رنگ کشتی شما هستند نابود کنید.

Modern Combat Blackout 5

Combat نامی آشنا برای همه علاقه‌مندان به بازی‌های ژانر اکشن  است که  پنجمین نسخه از آن با نام  Blackout از سوی گیم لافت، کمپانی سازنده این بازی ارایه شده و بر تعداد طرفدارانش افزوده است. در این بازی باید گروه خود را بسازید و با اضافه کردن دوستانتان در حالت پویای مولتی پلیر جنگ‌های سهمگین را آغاز کنید. اگر هم می‌خواهید به صورت تکی بازی کنید به جهان پر از هرج و مرجی که رو به رویتان قرار دارد گام بردارید و دیوانگانی را که قصد نابودی کامل آن را دارند در ماموریت‌هایی نفسگیر از پای درآورید. 

هرچند یکی از مهم‌ترین و البته جذاب‌ترین قابلیت‌های مدرن کامبت ۵  نبرد‌های تیمی است؛ جایی که تیم شما و دوستانتان در برابر سایر تیم‌ها قرار گرفته و شما باید با کمک و همیاری یکدیگر تمامی تلاش‌تان را برای نابودسازی تیم‌های حریف بکنید. در این حالت از امکان چت کردن با سایر بازیکنان برای هر چه شبیه‌تر کردن مبارزات با نمونه‌های دنیای واقعی استفاده کنید.

صحنه‌های کاملا واقعی شما را به محیط جنگی خواهد برد که دشمن را پیش روی خود می‌بینید. این بازی  علاقه‌مندان زیادی را به‌عنوان یک بازی جنگی در سراسر جهان دارد که در آن شاهد پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌های سلاح‌ها هستید.

Plague Inc

این بازی که توسط طراحان Ndemic Creation ساخته شده یکی از بهترین گزینه‌ها برای افرادی است که به بازی‌های استراتژیک علاقه‌ دارند. در این بازی فکری شما در مقابل دنیا ایستاده‌اید. درواقع باید ویروسی را وارد یک کشور دلخواه کنید و هدفتان آلوده‌کردن جهان تا نابودی آخرین انسان است در حالی که انسان با تمام نیرو در حال دفاع است.

 شما باید علائم بیماری‌ Plague  را که به معنای طاعون است تقویت کنید و مقاومت آن را در شرایط آب و هوایی مختلف و در برابر داروها افزایش دهید و تمام تلاشتان را کنید که روش‌های انتقال آن را بیشتر کنید؛ البته باید پیش از اینکه تیم جهانی پزشکی، درمانی را برای ویروس‌هایتان پیدا کنند همه را کشته باشید. دارا بودن گرافیک اچ‌دی، ذخیره شدن اتوماتیک بازی با پیش بردن هر مرحله و بخش، قابلیت به اشتراک‌گذاری امتیازات از ویژگی‌های این بازی مهیج است.

برترین ها: به ادعای کارشناسان خودرو در بازار، سال 2014 میلادی سال مهمی برای عاشقان خودرو و مجموعه‌دارها بود. بیش از 1.3 میلیارد دلار برای خرید خودروهایی که در سال گذشته میلادی به مزایده گذاشته شده بودند، هزینه شده است. 10 تا از بهترین های آنها را در این مطلب معرفی کرده ایم تا با گران ترین ها و بهترین ها آشنا شوید. 

1962 Ferrari 250 GT Coupe

فراری 250 GT کوپه در مزایده Bonhams با قیمت 6.875 میلیون دلار فروخته شد. 

پروتوتایپ 1965 Ford GT40 Roadster

این رودستر در مزایده RM Auctions با قیمت 6.9 میلیون دلار فروخته شد. 

1953 Ferrari 250 MM Coupe

فراری 250 MM کوپه در مزایده Bonhams با قیمت 7.26 میلیون دلار فروخته شده است. 

1964 Ford GT40 Coupe

این فورد کلکسیونی در مزایده Houston باقیمت 7.56 میلیون دلار فروخته شده است. 

1958 Ferrari 250 GT California Spyder

فراری اسپایدر 250 جی تی که برای سال 1958 میلادی است، در مزایده RM Auctions با قیمت 8.8 میلیون دلار فروخته شده است. 

Steve McQueen's 1967 Ferrari 275 GTB/4 by Scaglietti

فراری استیوو مک‌کوئین که برای سال 1967 میلادی است در مزایده RM  با قیمت 10.175 میلیون دلار آمریکا فروش رفته است. 

1964 Ferrari 250 LM by Scaglietti

فراری 250 LM در مزایده RM در مونتری 11.55 میلیون دلار فروخته شد. 

1961 Ferrari 250 GT California SWB Spider

فراری اسپایدر در مزایده Gooding & Co. در مونتری با قیمت 15.18 میلیون دلار فروخته شد. 

1964 Ferrari 275 GTB/C Speciale by Scaglietti

این فراری در مزایده RM با قیمت 26.4 میلیون دلار فروش رفته است. 

Ferrari 250 GTO Berlinetta

این فراری زیبا و بسیار خاطره‌انگیز، که به سال 1963 میلادی باز می گردد در مزایده Bonhams با قیمت 38.115 میلیون دلار در مونتری به عنوان بهترین ماشین کلاسیک فروخته شد. 

برترین ها: اپل از همان ابتدایِ تولید گوشی‌های هوشمند، یک موبایل عالی و عصیان‌گر روانه بازار کرد که تحولی بزرگ در دنیای همیشه تکراری موبایل‌ها به وجود آورد. این روند همچنان هم ادامه دارد. وقتی این کمپانی یک گوشی موبایل روانه بازار می‌کند، همه دلهره این را دارند که آیا می‌توانند بازار را از دست آی‌فون‌ نجات دهند یا خیر! 

جدیدترین گوشی این کمپانی آمریکایی، آی‌فون 6 پلاس است که در این مطلب آن را با گوگل نکسوس 6 مقایسه کرده‌ایم. به دلیل نمایشگر بزرگی که دارد، می‌توان آی‌فون 6 پلاس را جزو فبلت‌ها هم دسته‌بندی کرد. از آن طرف، موتورولا نکسوس 6 نیز با پلتفورم Android 5.0 (آب‌نبات چوبی) عرضه شده است. 

طراحی

طراحی نکسوس 6 گوگل، بسیار بهتر و مقاوم‌تر از دیگر گوشی‌های نکسوس است اما در مقایسه با آی‌فون 6 Plus حرفی برای گفتن ندارد. نکسوس از جنس پلاستیک و آی‌فون از جنس فلز است. بدنه آلومینیومی آی‌فون 6 پلاس کلاس بیشتری به گوشی بخشیده است. در ضمن، آی‌فون 6 پلاس بسیار بهتر از نکسوس 6 در دست می‌نشیند و استفاده آسان‌تری نیز دارد. نکسوس 6 از همه نظر از گوشی آی‌فون بزرگ‌تر، بلندتر، ضخیم‌تر و سنگین‌تر است. 

در آی‌فون 6 پلاس، علاوه بر کیفیت و ساخت خوب بدنه، کلیدهای پاور و کنترل صدا نیز بسیار مقاوم و مستحکم به نظر می‌رسند. اما کلیدهای نکسوس 6 باریک هستند. اما در عوض، نکسوس 6 در جلوی خود دو بلندگو دارد که گوشی آی‌فون از آنها بی‌نصیب است. آی‌فون 6 پلاس، حسگر  اسکن اثر انگشت Touch ID را نیز در کلید خانه خود گنجانده است که به زیبایی بیشتر دستگاه کمک می‌کند. 

کیفیت تماس

بدون شک کیفیت تماس این گوشی‌ها جایی برای ایراد گرفتن ندارد. کارایی اصلی یک گوشی هوشمند برقراری ارتباط با کیفیت بالا است. اما این فبلت‌ها از نظر کیفیت تماس در رده متوسط قرار می‌گیرند. هنگامی که هدست گوشی وصل است، نکسوس 6 با کمی نویز صدا را منتقل می‌کند و صدای آی‌فون 6 پلاس بهتر است.  

پردازنده و حافظه

نکسوس 6 پلاس گوگل، پردازنده 4 هسته‌ای کوالکوم اسنپ‌دراگون از نوع 805 SoC با 3 گیگابایت رم دارد. گوشی اپل نیز، پردازنده دوهسته‌ای و 64 بیتی A8 با سرعت 1.4 گیگاهرتز دارد. رم داخلی آی‌فون 6 پلاس نیز یک گیگابایت است. با اینکه در تئوری مشخصات نکسوس 6 بهتر است، اما برای کارکردهایی همانند اجرای بازی‌های سنگین و باکیفیت این آی‌فون 6 است که بسیار خوب ظاهر شده است. 
متاسفانه هیچ کدام از گوشی‌ها امکان ارتقا حافظه را به کاربران نمی‌دهند. نکسوس 6 گوگل در ظرفیت‌های 32 و 64 گیگابایت عرضه می‌شود. اما آی‌فون 6 پلاس گزینه‌های بیشتری دارد و در سه ظرفیت 16، 64 و 128 گیگابایت موجود است. 

صفحه نمایش

همان‌طور که از نام فبلت مشخص است، این دستگاه‌ها صفحه نمایش‌های بزرگی دارند. ابتدا به سراغ نکسوس 6 می‌رویم که نمایشگر 5.96 اینچی با رزولوشن 1440×2650 پیکسل از نوع AMOLED دارد. سپس، باید به صفحه نمایش 5.5 اینچ رتینا با رزولوشن 1080×1920 پیکسل اشاره کرد.  

از نظر تراکم تصویر، گوشی نکسوس 6 بسیار بهتر از آی‌فون ظاهر شده است. اما با اینکه نکسوس 6 رزولوشن بسیار عالی quad-HD دارد اما باز هم به پای کیفیت زیاد نمایشگر رتینا آی‌فون 6 پلاس نمی‌رسد.میزان نور  آی‌فون 6 پلاس 575 نیت است این در حالی است که نکسوس 6 گوگل فقط 270 نیت روشنایی دارد. در ضمن، رنگ‌ها در نمایشگر آی‌فون بسیار طبیعی‌تر دیده می‌شوند و کاربر با رنگ‌هایی همیشه غنی و اشباع مواجه است. در نکسوس 6 هم رنگ‌ها قابل قبول هستند اما خلوص و دقت آی‌فون را ندارند. 

دوربین

هر دو کمپانی رابط‌کاربری دوربین خود را ساده و خالی از تنظیمات پیچیده طراحی کرده‌اند تا کاربر به گزینه های مورد نیاز خود دسترسی سریع و راحتی داشته باشد. کیفیت عکس‌های هر دو دوربین بسیار خوب هستند. کاربر با جزئیات بالا و رنگ و نور خوب می‌تواند عکس‌های خود را ذخیره کند. 

گوشی نکسوس 6 گوگل، قابلیت فیلم‌برداری با کیفیت UHD 4K دارد. این در حالی است که آی‌فون 6 پلاس نیز می‌تواند به صورت صحنه آهسته با سرعت 240 فریم در ثانیه فیلم‌برداری کند. گول حسگر 8 مگاپیکسل iSight  آی‌فون 6 پلاس را نخورید به ویژه اینکه گوشی نکسوس 6، دوربین 13 مگاپیکسل دارد.  اما با اینکه دوربین آی‌فون در ظاهر ضعیف‌تر است اما در واقعیت بسیار باکیفیت‌تر از دوربین نکسوس ظاهر شده است. البته دوربین نکسوس 6 جزئیات بیشتری را ثبت می‌کند اما نور و شفافیت عکس‌های آی‌فون 6 پلاس بیشتر است. این نوردهی را هنگام عکاسی از آسمان و ابرها بهتر می‌توان درک کرد. خلوص رنگ‌ها در نکسوس 6 بیشتر است و عکس‌های رنگ‌های بیشتری دارند. 

با مقایسه کیفیت عکس‌های این دوربین در محیط‌های کم‌نور متوجه می‌شویم عکس‌های آی‌فون شفاف‌تر، روشن‌تر و با نویز کمتری هستند.  

عمر باتری

صفحه نمایش بزرگ با رزولوشن بالای هر دو این گوشی‌ها، به باتری توانمندی نیاز دارد. حتی پردازنده قوی آنها نیز برای اجرای برنامه‌های مختلف گوشی، انرژی زیادی می‌طلبد. به همین دلیل، باید باتری‌های بزرگ با ظرفیت زیاد داشته باشند تا از پس این نیازها بر بیایند. 

باتری‌ای که گوگل برای نکسوس 6 خود در نظر گرفته است، 7 ساعت و 53 دقیقه استفاده مداوم را دوام دارد. این در حالی است که باتری آی2فون 6 پلاس تا 6 ساعت و 32 دقیقه شارژدهی دارد. البته باید اشاره کرد، آی‌فون 6 پلاس، قابلیت شارژ بی‌سیم درونی نیز دارد که برای چنین گوشی هوشمند و توانایی واقعا لازم است. 

باتری نکسوس 6 پلاس، 3220 میلی آمپر ساعتی و باتری آی‌فون 6 پلاس، 2915 میلی آمپر ساعتی است. 

نتیجه گیری

بدون هیچ شکی همه می‌دانیم که میزان فروش آی‌فون 6 پلاس اپل بسیار بیشتر از گوشی گوگل است. نام اپل که می‌آید کاربران بسیاری برای خرید آن دست و پا می‌شکنند. آی‌فون 6 پلاس تاکنون فروش بالایی داشته باشد. گوگل نکسوس 6 پلاس، 649 دلار آمریکا و آی‌فون 6 پلاس، 749 دلار آمریکا قیمت دارند. گوشی گوگل با جدیدترین نسخه اندروید یعنی آب‌نبات چوبی (5.0 Lollipop) عرضه شده است که ارزش و اعتبار آن را بیشتر می‌کند. 

اپل نیز گوشی خود را با سیستم‌عامل iOS 8 عرضه کرده است و این بیشتر بودن قیمت کاملا ارزشش را دارد. اما در انتها همه چیز به خود کاربر بستگی دارد.

مجله همشهری جوان: در کتاب «من و زندگی» وقتی از دوستان و همکاران قدیمی اش حرف می زند، می گوید فلانی در فقر و بی کسی خاموش شد، یکی دیگر به خودکشی قناعت کرد، دوست دیگرش تعادل روانی اش را از دست داد و از چگونگی مرگ رفیق دیگرش کسی خبردار نشد. خودش اما در90 سالگی با عزت رفت. 90 سالی که ماجراهای شنیدنی زیادی دارد.

1303

من 90 سال پیش در یکی از محلات جنوب تهران متولد شدم. آن موقع بهش می گفتند سبزی کاری امین الملک که بعدها شد گمرک امیریه و چهارراه مختاری و بعد هم که راه آهن احداث شد، اسمش را گذاشتند «راه آهن». من بچه آنجا هستم. همان جا قد کشیدم، دبستان رفتم. البته اول مکتب می رفتیم، بعد شد دبستان. در دبیرستان شرف و روشن هم درس خواندم.

1315

سال آخر دبستان بودم، برای اولین بار برابر دستور وزارت فرهنگ قرار شد در مدرسه ما یک نمایشنامه کوتاه به صورت آزمایشی اجرا شود. من هم به عنوان بازیگر انتخاب شدم. آخر من دور از چشم و گوش مدیر و ناظم و معلم ها در فرصت های مناسب چند نفر از بچه ها را در یک گوشه دنج مدرسه جمع می کردم و برایشان ترانه های را که یاد گرفته بودم می خواندم... در پایان سال تحصیلی نمایشنامه «زیرگذر» که نویسنده آن آقای جلالی ناظم مدرسه بود با حضور عده زیادی در گوشه حیاط مدرسه اجرا شد. تنها بازیگر نقش کمدی آن من بودم. از آنجا که دیدن نمایش های حوضی برای من تجربه و نسبت به دیگران نوعی برتری بود، نقش من مورد توجه قرار گرفت. 

تشویق تماشاچی ها انگیزه ام را بالا و بالاتر برد. اجرای نمایش نمایشنامه در محله کوچک ما زبان به زبان گشت و به گوش پدرم رسید. کتک مفصلی نوش جان کردم که چرا رفتم «مطربی» یکی دو سال بعد همان نمایشنامه را در منزل یکی از هم شاگردی ها و در دو اتاق کوچک اجراکردیم و به 12 نفر از فامیل های بازیگرها بلیت فروختیم. هر بلیت 5 ریال.

1318

دبیرستان شرف، تنها مدرسه ای بود که در آن زمان، فعالیت تئاتر داشت و من در سال 1318 اولین تئاترم را آنجا کار کردم.

1319

خبردار شدم زنده یاد «محمود منزوی» در «سینما سپه» یک ترانه فکاهی می خواند. پیش پرده خوانی تازه مد شده بود. خانواده من مذهبی بودند و از این کارها زیاد خوششان نمی آمد. ولی من یواشکی تصنیف ها را حفظ می کردم و برای بچه های مدرسه می خواندم.

1322

در سال 1322 تصمیم گرفتم تئاتر را به صورت حرفه ای ادامه بدهم. اما چون دانشکده ای برای این حرفه نبود، تصمیم گرفتم از راه پیش پرده خوانی وارد کار بشوم. در تئاتر تهران، آقایان محسنی، شیبانی و قنبری به این کار مشغول بودند، ولی چون تئاتر فرهنگ (پارس فعلی) پیش پرده خوان نداشت، رفتم آنجا... آن ها می خواستند سانس اول روز جمعه که بیشتر لوطی ها و چاله میدانی ها می آمدند، برنامه ام را اجرا کنم که آن ها من را هو کنند تا دیگر سراغ این کار نیایم. 

فکر کردم چه جوری پیش پرده بخوانم که مردم خوششان بیاید. پس لباس یک فروشنده دوره گرد را پوشیدم و روز پنج شنبه با یک ارکستر به رهبری «استاد حسن رادمهر» تمرینکردم و روزی که روی صحنه رفتم و پیش پرده را خواندم به خاطر سنتی بودنش خیلی مورد استقبال قرار گرفت. همان شب با من قرارداد بستند! 

در سال 1322 ماهی 100 تومان، خیلی پول بود! خیلی از هنرپیشه های تئاتر به من حسادت می کردند. سال 1322 بهترین سال زندگی من بود. در آن سال من هم وارد اداره راه آهن شدم، هم تئاتر، هم رادیو.

1323

اکثر پیش پرده هایی که می خواندم، طنز انتقادی سیاسی شدید بود. خوب یادم می آید که به خاطر اجرای پیش پرده «قدس شاهین» در پائیز 1323، به مدت شش ماه به کرمان تبعید شدم که اگر پیگیری های آقای «محمد مسعود» مدیر روزنامه «مرد امروز» نبود، باید به کرمان می رفتم.

1327

در آن زمان، ما حرمت پیش پرده را خیلی داشتیم چون مورد توجه خانواده ها بود. مواظب بودیم زمین نخورد و آن را در حد بالایی نگه می داشتیم. از سال 1327 به بعد، آدم های سوجو شعرهای ما را یادداشت می کردند و در بزم های شبانه می خواندند. ما دیدیم اصالت پیش پرده دارد از بین می رود، از آن سال به بعد خیلی کم پیش پرده می خواندم.

1332

از سال 1332 به طور کلی، پیش پرده خوانی را کنار گذاشتم. بعد از کودتای 1332 که سالن های تئاتر را آتش زدند و ما را بیرون انداختند، تصمیم گرفتم دور این کارها را خط بکشم و بروم دنبال کار خودم. بازیگری را کنار گذاشتم و درخواست انتقالی به اهواز کردم. اتفاقا همه حساب هایم غلط از آب در آمده بود! روز دومی که وارد اهواز شدم، هنوز پستم را تحویل نگرفته بودم که از رادیوی اهواز آمدند سراغم و گفتند: بیا جوان های اینجا را جمع و جور کن و برای هنرپیشگی تربیت کن. هفت سال به طور افتخاری برایشان کار کردم و تا رسیدم تهران، دوباره همان آش و همان کاسه برایم اتفاق افتاد.

1338

بهترین شانس زندگی من ازدواجم در سال 1334 بود. 34 سالگیازدواج کردم و همسرم زهرا جوانشیر 33 ساله بود. هر دو کارمند راه آهن بودیم. بسیار خوشبخت بودیم. همسرم یکی از همکارانم در راه آهن بود که تمام فامیل، دوستش داشتند. با وجود سن و سال کمی که داشت، ریش سفید خانواده ما شد. 

1337 دخترم آزیتا به دنیا آمد و سه سال بعد هم پسرم، مازیار. ما دیگر غمی نداشتیم و با هم کارها را انجام می دادیم و به بچه ها می رسیدیم.

1344

از سال 44-45 که شهرت من بیشتر شد، دیدم به فوتبال نمی رسم. تماشاچی شدم. هوادار کشتی و والیبال و بسکتبال هم هستم اما پرسپولیس یک چیز دیگر است!

1350

من فکر می کردم هیچ کس زندگی به این قشنگی من ندارد ولی انگار طبیعت به ما حسودی کرد!
همسرم مریض شد و هفت سال با سرطان مبارزه کرد تا این که در سال 1350 درگذشت و من ماندم و یک دختر 13 ساله و یک پسر 10 ساله. ازدواج نکردم، بچه هایم را خودم بزرگ کردم و نتیجه خوبی هم گرفتم.

این روزها، روزهای نبرد «کلش اوکلنز» با «کندی کراش» است؛ نبرد دو بازی محبوب برای تصاحب صفحات گوشی ها و مانیتورها نبردی که البته برنده آن با فاصله زیادی کندی کراش است؛ محبوبترین بازی تاریخ. بله، این بازی فقط 500 میلیون بار روی گجت های هوشمند نصب شده است و از زمانی که نسخه موبایلی اش آمده، 151 میلیارد بار بازش ده و به غیر از فیس بوک، به برترین و محبوب ترین اپلیکیشن IOS و آندروید تبدیل شده است و از هر 24 کاربر فیس بوک، یک نفر کندی کراش بازی می کند. در این پرونده به بهانه انتشار نسخه جدید این بازی Candy Crush Soda، نگاهی انداخته ایم به رازهای محبوبیت این بازی و دیگر بازی های شبکه های اجتماعی.

کندی کراش ساگاه یک بازی پازل مانند است که اساس و قانون بازی آن بازی تتریس است. به طوری که هر سه مهره هم شکلی که کنار هم قرار می گیرند، حذف می شوند و این امتیازی برای کاربر محسوب می شود. این بازی توسط شرکت کنیگ در روز 12 آورین سال 2012 و اتبدا برای فیس بوک طراحی شد و بعد از چند ماه یعنی 14 نوامبر همان سال بعد از استقبال زیاد کاربران آنلاین، نسخه موبایل آن برای گوشی های هوشمند نیز ساخته شد. از ماه مارس 2013 بود که این بازی از بازی محبوب آن زمان فیس بوک یعنی Farm Ville2 پیشی گرفت. در آن زمان تعداد کاربران ماهانه این بازی به شش میلیون نفر رسیده بود.

این بازی مرتبا به روز شده و اپیزودها و مراحل جدیدی به آن اضافه می شود. نخستین به روزرسانی ها ابتدا روی ابزار مبتنی بر اندروید و آیفون و سپس روی فیس بوک اعمال شد. کندی کراش اپیزودهایی دارد که هر کدام 10 مرحله است. بعد از به روزرسانی این بازی در نوامبر 2013، مراحل تحت عنوان Dream world به آن اضافه شد که به کاربران این فرصت را داد که مراحل قدیمی را با مکانیسم جدید بازی کنند. دقیقا یک سال بعد یعنی نوامبر امسال نسخه به روز شده به 755 مرحله معمولی و 485 مرحله Dream world رسید. کندی کراش سازگار در سال 2013 پردرآمدترین بازی موبایل های آیفون و تبلت های آی پد شناخته شد. همچنین این بازی در بازار اندروید نیز یکی از محبوبترین ها شد.

شرکت کینگ که قبل از این هیچ موفقیتی در عرصه موبایل نداشته، در ماه مه 2013 سومین شرکت برتر از نظر تعداد دانلود در App Store و چهارمین در Google Play رتبه بندی شد. درست است که این بازی رایگان ارائه می شود، اما کندی کراش به رکورد 500 میلیون دانلود و درآمد روزانه یک میلیون دلار رسیده است. اما چطور؟ این بازی از استراتژی بازایابی freemium استفاده کرده است؛ freemium یعنی کالاهایی به صورت رایگان عرضه می شود، ولی کاربر برای دریافت امکانات و ویژگی های پیشرفته تر باید هزینه پرداخت کند. در این بازی هم برای استفاده از امکانات ویژه باید پول پرداخت کنید.

نسخه جدید کندی کراش

شرکت کینگ زمانی که اقبال بازی کندی کراش اش را دید، تصمیم گرفت که نسخه جدید از آن را نیز منتشر کند. این نسخه جدید با نام کندی کراش سودا در 20 اکتبر سال 2914 ابتدا روی فیس بوک و اواسط ماه نوامبر برای گوشی های هوشمند منتشر شد.

کاربرانی که عاشق بازی کردن با این آب نبات ها و صدای جالب و بامزه آن بودند، بعد از انتشار این نسخه، برای اینکه بدانند بازی محبوب شان بعد از به روز شدن چه شکلی خواهد بود، باز هم به سراغ این بازی رفتند. در نتیجه این بازی هم با استقبال کاربران مواجه شد.

چنانچه فردای آن روزی که نسخه موبایلی و مبتنی بر iOS آن روی اپ استور اپل آمد، به پردانلودترین اپلیکیشن تبدیل شد و باز هم درخشید.

این بازی که همانند نسخه قبل خیلی زود خودش را در دل کاربران جا کرد، به غیر از تغییرات رنگ و لعاب آب نبات های جدیدش، یک تفاوت اساسی دیگر هم داشت.

در نسخه دید آب نبات ها به جای اینکه فقط به سمت پایین بیفتند، در جهت های مختلفی حرکت می کنند. علاوه بر این، در مراحل بالاتر صفحه بازی به چند صفحه تبدیل می شود و زمانی که شما تکه های سودا را با هم جوی می کنید، سودا به تدریج از صفحه بازی لبریزی می شود. این نسخه فضای بسیار جالب تری نسبت به نسخه قبلی دارد و یکی از بهترین تجربیات بازی های پازلی است که باید در آن سه مهره یک شکل با هم جور شوند.
 

به نظر می رسد حتی طراحان و مدیران کینگ هم فکرش را نمی کردند که آب نبات های شان با این همه استقبال مواجه شود و کاربران هر دقیقه لحظه شماری کنند تا دوباره جان به دست آورند و بازی شان را ادامه دهند. شاید باورتان نشود، اما کندی کراش آن قدر اعتیادآور است- مخصوصا برای خانم ها- که چندین مورد دیده شده که آن قدر خانم محو بازی بوده که یادش رفته دنبال بچه اش به مدرسه برود یا خانمی برای اینکه حتی لحظه ای را از بازی از دست ندهد، ساعت ها کار خانه اش را رها کرده، طوری که شتر با بارش گم می شده. یا افرادی که آن چنان سعی در رسیدن به مراحل بالای این بازی داشته اند که حتی در حین راه رفتن هم بازی کرده اند و به زمین خورده اند یا با افراد دیگر برخورد کرده اند.

1- این بازی شما را خسته نمی کند

شاید یکی از ویژگی های خاص کندی کراش این باشد که بعد از چند باخت، شما را در خماری می گذارد. در این بازی، شما پنج شانس بازی (جان) دارید و زمانی که جان های تان را از دست می دهید، دیگر نمی توانید بازی کنید. باید نمی ساعت صبر کنید تا دوباره جان بگیرید. همین ویژگی کاربران را برای بازی دوباره بی تاب می کند.

به گفته اندی جارک 22 ساله که از معدود افرادی است که به مرحله 440 این بازی رسیده اند، همیشه شما چیزی را که نمی توانید به دست آورید، بیشتر می خواهید. بنابراین وقتی جان بیشتری برای بازی ندارید برای آن بی تابی خواهید کرد.»

تامی پالم، یکی از طراحان بازی می گوید: «وقتی بازی ای را انجام می دهید که روان تان را تمام وقت درگیر خودش می کند، به بازی کردن تا جایی ادامه می دهید که متوجه نمی شوید که گرسنه هستید یا احتیاج دارید به دستشویی بروید. اما لحظه ای فرا می رسد که بازی را متوقف کرده و احتمالا آن را برای همیشه کنار می گذارید. برای همین بهتر است در یک باز شما وقفه های طبیعی تری را تجربه کنید (همانند جان های محدودی که در بازی کندی کراش شما را متوقف می کنند). این وقفه ها ایجاد تعادل کرده و نمی گذراند از بازی خسته شوید.»

2- ما ذاتا عاشق پاداش هستیم

در این بازی، شما آب نبات ها را در یک ردیف جور می کنید و آنها هم همانند آبشار از بالا به پایین صفحه می آیند و زمانی که خوب بازی می کنید، با کلماتی مثل «شیرین» یا «خوشمزه» تشویق می شوید. همین بازخوردها هستند که بازی را شیرین تر می کند. به گفته کیمبرلی یانگ، یکی از پیشگامان کارشناسان مطالعات روی بازی های اعتیادآور، همین پاداش های ساده و مثبت است که آدم را به این بازی معتاد می کند. درواقع، زمانی که کندی کراش بازی می کنید، حس بهتری نسبت به خودتان پیدا می کنید.

3- با یک دست هم می توانید بازی کنید

به گفته پالم، این بازی به گونه ای طراحی شده که می توانید با یک دست بازی کنید و با دست دیگرتان مثلا نوشیدنی بنوشید، کیف تان را حمل کنید یا حتی گوشی تان را زیر میز از دید دیگران پنهان کنید. این مساله یک مزیت بزرگ است و آن را تبدیل به یک بازی خوب برای مواقعی خاص مانند زمانی که در تاکسی هستید یا در مطب دکتر منتظرید، می کند. مهم تر از آن، این است که شما آفلاین بازی می کنید. به این معنا که اگر وارد تونل می شوید یا در مترو تردد می کنید، همچنان می توانید به آب نبات بازی تان ادامه دهید.

4- هر روز یک ورق رو می شود

پالم می گوید که تیم طراح کندی کراش این بازی را به طور مداوم به روز می کنند و مراحل جدید را هر دو هفته یکبار به آن اضافه می کنند. چنانچه هم اکنون تعداد مراحل آن به 784 رسیده است. خود شرکت کینگ می گوید که فلقط سه سال پیش این بازی 30 مرحله داشت و هم اکنون این بازی مراحل بسیار زیادی دارد. علاوه بر این، در هیچ مرحله ای شما مستاصل نخواهید ماند.

یعنی اگر در بازی به جایی رسیدید که دیگر هیچ امکان حرکتی وجود نداشت، اصلا نگران نشوید. زیرا خود بازی فورا آن را ریست کرده و دوباره آب نبات ها را جلوی چشم های تان به گونه ای می چیند که امکان حرکت وجود داشته باشد، به گفته دکتر دینا میلر (روانشناسی که درباره عوامل اعتیادگونه ای بازی های محبوب می نویسد) این بازی فقط زمانی پایان می یابد که شما تعداد حرکات تعیین شده توسط بازی را خرج کرده اید و دیگر اجازه حرکت دیگری ندارید و این امر همان اصول اصلی بازی است.

5- لازم نیست هزینه ای بابت بازی بدهید

شرکت کینگ  گزارش می دهد که 60 درصد شیفته های بازی کندی کراش یک قران هم بابت گرفتن شانس بیشتر بازی هزینه نکرده اند. البته کاربرانی که دوست دارند جان بیشتر بگیرند یا اجازه حرکت های بیشتری به آنها داده شود:، می توانند با پرداخت هزینه، این شانس را به دست آورند. اما خب شما حتی برای سریدن به آخرین مراحل بازی هم لازم نیست هیچ هزینه ای بدهید. مگر اینکه صبرتان برای گرفتن جان دوباره یا شروع مرحله بعد به سر برسد و سر کیسه را شل کنید.

6- بازی که کودک درون مان را بیدار می کند

به گفته پالم، خیلی از افراد به دلیل رنگ های متنوع و اشکال بامزه ای که شخصیت های این بازی دارند، حس مثبتی از آن می گیرند و گویا کودک درون شان بیدار شده و فعال می شود. درواقع، زمانی که شما بازی می کنید خود را در سرزمین آب نبات های کودکی می یابید.

7- یک بازی کاملا اجتماعی

هر بازی که به شما امکان می دهد از طریق پلتفرم شبکه اجتماعی مثل فیس بوک با دوستانتان ارتباط برقرار کنید، اعتیادآورتر می شود. در کندی کراش هم شما می توانید با دوستان تان رقابت کنید یا مهم تر اینکه از آنها برای رد کردن یک مرحله یا گرفتن جان تازه، کمک بگیرید. کندی کراش، یک بازی اعتیادآور اجتماعی است.

8- فرار از مشکلات روزمره

یانگ می گوید زمانی که نتایج این تحقیق را درباره بازی می خوانید، به افرادی بر می خورید که برای فرار از مسائل زندگی شان بازی می کنند. درواقع، بازی کندی کراش با آب نبات های رنگارنگ و موسیقی شادی آورش، یک تجربه عالی برای تمدد اعصاب است و استرس را از شما دور می کند.

9- این بازی هر روز بیشتر از قبل خودش را در دل جا می کند.

کندی کراش فقط یک بازی صرف برای جور کردن مهره ها نیست. زمانی که این بازی را شروع می کنید، از تمام اجزای آن خوش تان می آید و برای تان تازگی دارد. برای همین این بازی در نظرتان یک شاهکار است. در نتیجه هرچه بیشتر و بیشتر بازی کنید، بیشتر به آن وابسته می شوید.

اپل «آی‌پد ایر2»

بهترین تبلت حال حاضر اپل با بهترین عملکرد(پرفورمنس) مجهز به تاچ آی‌دی به قیمت 499 دلار.

 گوگل نکسوس 9

یکی از بهترین تبلت‌های اندرویدی موجود بازار به قیمت 389 دلار

 انویدیا شیلد

بهترین تبلت برای گیمرها در سایز 8 اینچی و مجهز به اندروید است که با داشتن گرافیک برتر، بهترین تبلت برای کاربران علاقه‌مند به گیم است. قیمت انویدیا شیلد 300 دلار است.

 آمازون فایراچ‌دی ایکس 8.9

تبلت 8.9 اینچی آمازون یکی از بهترین تبلت های بازار برای انجام کارهای مدیا به قیمت 379 دلار.

 سامسونگ گلکسی تب اس

گلکسی تب اس در یاز 8.4 اینچی با طراحی زیبا و نمایشگر قوی که رقیبی برای آی پد مینی به شمار می‌رود و در بازار 350 دلار قیمت دارد.

مایکروسافت سرفیس پرو3

یکی از بهترین تبلت‌های بازار و جایگزین مناسب برای لپ‌تاپ با تمام امکانات برای کاربر ویندوزی است که بین 763 دلار تا 799 دلار قیمت دارد.